خیابان « پاتریس لومومبا»/ یک نخست وزیر انقلابی که اروپاییها جسدش را در «اسید سولفوریک» حل کردند
پل صدر، بزرگراه همت، خیابان پاتریس لومومبا، چهارراه قدوسی… همه اهالی شهر تهران با این اسامی آشنا هستند و خاطرات زیادی از آنها دارند. خیلیها هم اصلا هر روز مسیرشان به این اماکن ختم میشود یا از آنها عبور میکنند اما واقعا چند نفر از شما درباره این اسامی اندکی تامل کردهاید؟
به گزارش رجانیوز، معمولا نامگذاری اماکن و معابرمختلف شهری بنا بر اهمیت افرادی که در تاریخ ملی یا دینی یک کشور نقش موثری داشتهاند، صورت میگیرد. برخی مواقع هم نامها نشان دهنده احترام به یک شخصیت بزرگ جهانی (مانند خیابان گاندی در تهران) یا تبادل فرهنگی میان دو کشور (مانند خیابان تهران در پایتخت کره جنوبی و خیابان سئول در پایتخت ایران) است.
با این حال، برخی از این اسامی آنقدر در ذهن ما تکرار شده که دیگر خاصی خود را از دست داده است؛ مثلا دیگر «بزرگراه همت» تنها یک اسم است؛ نه یادمانی برای سردار رشید سپاه اسلام در هشت سال دفاع مقدس. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا در سلسله گزارشهایی به بازخوانی علت نامگذاری برخی اماکن و معابر معروف و روایت زندگی افرادی که نام آنها بر این اماکن گذاشته شده، بپردازیم.
این اولین بخش از مجموعه گزارشهای «پایتختی به وسعت جهان» است که انشاالله روزهای زوج هفته (شنبه، دوشنبه، چهارشنبه) در رجا منتشر خواهد شد:
بخش دوم: خیابان «پاتریس لومومبا»
پاتریس لومومبا رهبر استقلال کنگو (زئیر) و اولین نخستوزیر منتخب مردم جمهوری دموکراتیک کنگو پس از رهایی از استعمار بلژیک بود. کسی که مبارزات ضداستعماری او در دهه ۵۰ میلادی، قلب و ذهن ملت کنگو و قاره آفریقا را فتح کرد و ملتی را از استعمار و بردگی نجات داد و در نهایت «شهید راه آزادی» نام گرفت.
مرور سرگذشت این مبارز ضد استعمار، سند جنایت هولناک دیگری از دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا را ورق میزند که آشکارا منتخب یک ملت را برای تداوم استثمار و استعمار ثروت آفریقا، به وحشیانهترین شکل ممکن به قتل میرسانند.
الیاس اوکیت آسومبو - که بعدها به پاتریس لومومبا تغییر نام داد - در سال ۱۹۲۵ در زئیر سابق - «جمهوری دموکراتیک کنگو» فعلی که برای تمایز از «جمهوری کنگو» به پایتختی برازاویل، با نامهای کنگوی کینشاسا، کنگوی بلژیک، کنگوی آزاد و کنگوی لئوپولدویل نیز شناخته میشد - به دنیا آمد. لئوپولد دوم پادشاه خونریز بلژیک در سالهای ۱۸۶۵ تا ۱۹۰۹ بود که کنگو را به بندهای استعمار کشید.
لئوپولد دوم در ابتدا با شعار پایان دادن به بردگی به میدان آمد، وی پس از ده سال مذاکره و با انجام دسیسهها و ترفندهای بسیار، سرانجام موفق شد در کنفرانس برلین در سال ۱۸۸۴ کشور کنگو را که ۸۰ بار از بلژیک وسیعتر است به عنوان ملک شخصی در اختیار گیرد تا بلژیکیها به آنجا بروند و «تمدن و مسیحیت» را به کنگوئیها برسانند و این سرزمین گسترده را به جهنمی گستردهتر برا ی ساکنان آن تبدیل کنند.
اگر در آن زمان بروکسل فقط یک شهر کوچک بود، با استفاده از ثروت کنگو و کار رایگان اهالی بومی آن، به پایتختی تبدیل شد که امروز به همه اروپا تعلق دارد. لئوپولد دوم فقط به کنگو نظر نداشت بلکه به مصر و فلسطین نیز چشم دوخته بود. البته بلژیکیها نه مصر را به دست آوردند و نه فلسطین یا چین را که در آنجا نیز سرمایهگذاری زیادی کرده بودند. در عوض کنگو برایشان بیش از آنچه تصور میکردند سودآور شد. اگر در ابتدا فقط عاج را به اروپا قاچاق میکردند، با اختراع خودرو و لاستیک بازار کائوچو گسترش فوق العادهای یافت زیرا این ماده اولیه در کنگو به وفور یافت میشد. لئوپولد دوم که کنگو را به عنوان ملک طلق خود به حساب میآورد در آنجا سرمایهگذاری بسیاری کرده بود.
کارمندی اداره پست تا تشکیل جنبش ملی کنگو
کارمند اداره پست کنگوی بلژیک بعدها پس از گذراندن دورههای تحصیلی در مدارس مذهبی، به عنوان مبلغ مسیحی به نقاط مختلف سفر میکرد. وی بعدها به حزب لیبرال بلژیک پیوست و در سال ۱۹۵۵ با توطئهای سیاسی به دو سال زندان محکوم شد که پس از گذشت یکسال از زندان آزاد شد و «جنبش ملی کنگو» را بنیان نهاد.
لومومبا بار دیگر در سال ۱۹۵۹ و چندماه پیش از کنفرانس بروکسل برای تعیین سرنوشت کنگو، بخاطر فعالیتهای استقلالطلبانه خود مورد خشم پادشاه بلژیک قرار گرفت و به ۶۹ ماه حبس محکوم شد. در همان دوران، جنبش ملی کنگو اقبال عمومی خوبی از سوی مردم کنگو داشت و در انتخابات محلی دسامبر ۱۹۵۹ اکثریت آراء را به خود اختصاص داد.
فشار گروههای مردمی و سیاسی برای آزادی لومومبا در نهایت موثر واقع شد و وی برای شرکت در کنفرانس بروکسل آزاد شد. در این کنفرانس که در روز ۲۷ ژانویه ۱۹۶۰ برگزار شد، ۳۰ ژوئن به عنوان تاریخ استقلال کنگو انتخاب و زمان برگزاری انتخابات نیز یک هفته پیش از آن تعیین شد. در این انتخابات حزب جنبش ملی کنگو به پیروزی رسید و پاتریس لومومبا به عنوان اولین نخستوزیر این کشور، مأمور تشکیل دولت شد.
در سخنرانی روز استقلال کنگو در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۶۰، با وجود انتخاب لومومبا به عنوان نخستوزیر این کشور، با فشار پادشاه بلژیک و بدلیل هراس از مواضع تند وی، نام لومومبا از لیست سخنرانان مراسم حذف شد.
پادشاه بلژیک در سخنرانی خود در این مراسم سعی کرد دستاوردهای استعمار بلژیک در کنگو را برجسته کرده و از نیروهای استعمارگر خود قدردانی کند. پادشاه بلژیک که بیش از هرچیز نگران از دست دادن منابع غنی اورانیوم، الماس و طلای کنگو بود، در این مراسم از دولت جدید کنگو خواست تا ساختاری را که بلژیک در این کشور پایهگذاری کرده است با اصلاحات از بین نبرند. پادشاه بلژیک تاکید که کشورش همچنان در کنار دولت و مردم کنگو خواهد بود.
سخنرانی آتشین در روز استقلال کنگو
اما به پاتریس لومومبا که بدلیل مواضعش از سخنرانی در این مراسم حذف شده بود، به یکباره و بدون هماهنگی قبلی در پشت تریبون مراسم حاضر شد و سخنرانی تندی را علیه پادشاه بلژیک ایراد کرد. لومومبا در سخنرانی تاریخی خود گفت: استقلال کنگو از سوی پادشاه بلژیک و از روی بزرگواری به ما اعطا نشده است، بلکه با جنگ و مقاومت به دست آمده است و ما به تمام خونهای ریخته شده در راه ریشهکنی استعمار و بردهداری که سالها به ما تحمیل شده بود احترام گذاشته و افتخار میکنیم.
پس از روی کار آمدن لومومبا، وی فرمان افزایش حقوق تمام اقشار کارمند در کنگو به جز نیروهای ارتش را صادر کرد. پس از استقلال کنگو، ارتش همچنان تحت امر ژنرالهای بلژیکی بود. این تصمیم لومومبا موجب اعتراض و شورش ارتشیان شد و پس از مدت اندکی شورشها به سراسر کشور سرایت کرد و در همین شرایط منطقه «کاتانگا» با حمایت بلژیک اعلام استقلال کرد. در همان ماههای نخست پس از استقلال، نخست وزیر جوان کنگو که از نفوذ دولت بلژیک در کاتانگا آگاه بود، دستور اخراج دیپلماتهای بلژیکی را صادر کرد و مستشاران نظامی بلژیکی را خلع ید کرد.
واکنش لومومبا به این تحولات همانند مواضع قبلی وی، واکنشی تند و عملگرایانه بود. وی در تماس با اتحاد جماهیر شوروی، از این کشور درخواست کمکهای نظامی، اقتصادی، غذایی و دارویی و تجهیزات ترابری نمود که چندان به مذاق رئیسجمهور وقت «جوزف کاسا ووبو» که معتقد به رویکرد سیاسی متعادلتر بود، خوش نیامد.
با گذشت دوماه، اختلافنظر شکل گرفته میان رئیسجمهور و نخستوزیر نهایتا منجر به این شد که رئیس جمهور حکم به برکناری لومومبا بدهد؛ حکمی که لومومبا آن را غیرقانونی خواند و رئیسجمهور را فاقد چنین اختیاری میدانست. در همین حال، جانشین معرفی شده از سوی رئیسجمهور موفق به کسب رأی اعتماد سنای کنگو نشد و نمایندگان سنا بار دیگر به لومومبا رأی اعتماد دادند.
شدت گرفتن این اختلافات فرصت را برای هرج و مرج سیاسی در کنگو و دو پاره شدن این جمهوری تازه استقلالیافته فراهم کرد تا در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۶۰، با کودتای سرهنگ جوزف موبوتو، رئیسجمهور و نخستوزیر از قدرت به زیر کشیده شده و نیروهای تحت فرمان موبوتو کنترل اوضاع را در دست گرفتند. لومومبا در محل نخستوزیری حصر خانگی شد و نیروهای سازمان ملل نیز برای حفاظت از وی در محل مستقر شدند.
شکنجه، تیرباران و حل شدن در اسید به دست استعمارگران
پاتریس لومومبا اما در حصر خانگی نیز به تلاش برای تشکیل دولت و مبارزه و کودتاگران و نیروهای استعمارگر بلژیکی که بار دیگر پا به کنگو گذاشته بودند تلاش کرد تا نیروهای خود را سازماندهی کند.
لومومبا که در مقر نخست وزیری محبوس شده بود توانست به کمک خدمتکارانش شبانه از محاصره خارج و به سوی استنلیویل (در شمال شرق) روانه شود تا شاید در آنجا به کمک هوادارانش دوباره بتواند قدرت را در دست بگیرد. اما نیروهای وفادار به ژنرال موبوتو او را در حاشیه رودخانه سانکورو متوقف کردند. وی پس از مدتها انتقال به زندانهای مختلف در کنگو و شکنجه به دست افسران بلژیکی، به ایالت خودمختار کاتانگا برده شد و تحویل یکی از دشمنان قدیمی خود یعنی «موسی چمبه» شد. پس از شکنجههای مداوم به دست نیروهای بلژیکی، تصمیم گرفته شد لومومبا و دو وزیر وفادارش تیرباران شوند.
به گفته ایندارجیت رایکه، فرمانده نیروهای وقت سازمان ملل متحد در کنگو لومومبا در حالی که «موهایش بهم ریخته بود و عینک بر چشم نداشت» به پایتخت بازگردانده شد و در مقابل چشم روزنامه نگاران و ماموران سازمان ملل متحد و «در حالی که در عقب یک وانت زنجیر شده بود با حالتی خوار وخفیف» به بازداشتگاه منتقل شد.
۱۷ ژانویه ۱۹۶۱ پاتریس لومومبا و به همراه دو وزیرش با تصمیم موسی چمبه و با حمایت نیروهای بلژیک، به دسته جوخه اعدام متشکل از افسران بلژیکی سپرده شده و تیرباران شدند.
پس از به خاک سپرده شدن اجساد، دو بار محل دفن لومومبا و وزرایش نبش قبر شد و اجساد آنها به نقاط دیگری منتقل شد. نهایتا «ژرار سئورت» افسر پلیس بلژیک اعتراف کرد وی و برادرش پس از دومین نبش قبر، اجساد لومومبا و دو تن دیگر را قطعهقطعه کرده و در اسید سولفوریک حل کردهاند. به اعتراف این دو نظامی بلژیکی، از جسد این سه تن، تنها تعدادی از دندانها، بخشی از استخوانها و گلولههایی که در جمجه آنها وجود داشت باقی ماند که آنها را به عنوان «یادگاری» نزد خود نگهداشتند.
ژرار سئورت افسر نظامی بلژیکی میگوید وزیر کشور کاتانگا تماس گرفت و گفت: «شما کشتهاید، شما هم جسد را سر به نیست کنید. برای من مهم نیست که چگونه این کار را میکنید.»
پس از اعلام خبر کشته شدن لومومبا، شهرهای مختلف اروپا شاهد تظاهرات بر ضد نیروهای بلژیکی بود که در اعتراض با اقدامات وحشیانه این کشور، به سفارتهای بلژیک در کشورهای مختلف حمله و اعتراض شد.
در زمان دستگیری لومومبا، نماینده اتحاد جماهیر شوروی با درخواست جلسه فوقالعاده شورای امنیت سازمان ملل، خواستار ورود سازمان ملل به پرونده لومومبا و آزادی وی شد. شوروری در جلسه اضطراری شورای امنیت خواستاری آزادی فوری لومومبا، بازگشت وی به قدرت به عنوان نخستوزیر دولت منتخب و قانونی، خلع سلاح نیروهای کودتاگر و خروج نظامیان بلژیکی از این کشور شد. در نهایت قطعنامه مورد نظر شوروی برای حمایت از لومومبا موفق به کسب آراء نشد و در قطعنامهای دیگر دبیرکل وقت سازمان ملل مسئول رسیدگی به وضعیت پاتریس لومومبا شد.
«بزرگراه طبقاتی شهید سیدمحمدباقر صدر» / مرجع تقلیدی که قیام مردم عراق علیه حزب بعث را با جلسات تفسیر قرآن هدایت کرد